انتقال علیرضا ۳۵ساله به بیمارستان و آغاز عملیات احیا روی این مرد، او را دوباره به زندگی بازگرداند و در نهایت علیرضا بعد از چند هفته کما دوباره چشمهایش را باز کرد و به زندگی برگشت. مطابق اوراق پرونده علیرضا سه سال قبل از اجرای حکم اعدامش به اتهام حمل و نگهداری شیشه دستگیر و زندانی شده بود.
هرچند قاضی رسیدگیکننده به پرونده نامهای برای عفو این مرد به کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاد اما این کمیسیون، علیرضا را بهدلیل سابقهدار بودن مستحق تخفیف ندانست و این جوان که سه فرزند نیز دارد به اعدام محکوم شد. یکشب قبل از اجرای حکم به خانواده علیرضا اعلام کردند برای آخرین دیدار به زندان بروند. فردای آن روز در حالیکه برادر علیرضا و داییاش برای تحویل جسد رفتند مسوول سردخانه به آنها اعلام کرد علیرضا به بیمارستان منتقل شده و او هنوز زنده است. با بیرون آمدن علیرضا از کما و انجام درمانهای اولیه این مرد دوباره به زندان منتقل شد و در حالیکه برخی کارشناسان معتقد بودند حکم اعدام یکبار دیگر باید اجرا شود و برخی دیگر اعدام دوباره را غیرقانونی میدانستند پرونده به کمیسیون عفو و بخشودگی رفت و این بار بهدلیل وضعیت خاصی که این مجرم داشت درخواست مورد پذیرش قرار گرفت و حکم اعدام به حبس ابد تغییر یافت.
وی گفت: «چند زندانی که از دوستان علیرضا هستند از او مراقبت میکنند. آنها هروقت به مرخصی میآیند ما مبلغی پول میدهیم تا کارهای برادرم را در زندان انجام دهند آنطور که دوستانش میگویند او دیگر کنترلی بر خودش ندارد. دست چپ علیرضا تقریبا از کار افتاده ضمن اینکه پای چپش هم دیگر سالم نیست و همین وضعیت را برای او بدتر کردهاست. پزشکان زندان روزانه به او دارو میدهند اما این داروها باعث بهبود برادرم نشده و فقط خوابآور است و باعث میشود او طول روز را بخوابد.»
برادر علیرضا درباره اینکه آیا تلاشی برای گرفتن مرخصی درمانی برای برادرش کرده است یا نه، گفت: همان موقع که برادرم زنده شد، گفتند با سپردن وثیقه میتوانم او را بیرون بیاورم. مدتی طول کشید تا ۱۵میلیونتومان وثیقهای را که خواسته بودند، تهیه کنم. وقتی پول را بردم گفتند نمیشود علیرضا را آزاد کرد چون او یک شاکی خصوصی هم دارد که به خاطر درگیری با آن فرد به ۱۰سال حبس و ۳۴میلیونتومان دیه محکوم شده است. تلاش کردم آن فرد را پیدا کنم. آدرسی از او داشتم و رفتم تا رضایت بگیرم. گفتند از آنجا رفته. حالا هم آدرس جدید در اجرای احکام است اما متاسفانه برای اینکه رضایت بگیرم آدرس را به من نمیدهند و در این خصوص همکاری نمیکنند.
به من میگویند ۳۴میلیونتومان را بیاور ما خودمان اقدام میکنیم. این پول، مبلغ کمی نیست. برای من که یک کارگر هستم، خیلی سخت است چنین مبلغی را تهیه کنم. میخواستم به همراه برادر دیگرم برای رضایت بروم، شاید شاکی قبول کند پول کمتری بگیرد یا اینکه بهطور کلی رضایت بدهد. قاضی پرونده هم میگوید تا زمانی که شاکی خصوصی رضایت ندهد، نمیتوانم وثیقه را قبول کنم.
وقتی هم از علیرضا میپرسم با چه کسی دعوا کرده و موضوع چه بوده چیزی یادش نمیآید که بگوید. علیرضا وضعیت بسیار بدی دارد؛ او به لحاظ جسمی و روحی روزبهروز تحلیل میرود و دیگر تحمل زندان را ندارد، حتی پزشکان زندان هم شفاهی گفتهاند او نمیتواند در زندان بماند. اگر میشد من جای برادرم به زندان بروم این کار را میکردم. آنوقت میتوانستیم او را برای درمان به بیمارستان منتقل کنیم. این روند به مرگ علیرضا در زندان میانجامد.»