آزاده نامداری

دعوای آزاده نامداری با یکی از خبرگزاری ها

در واکنش به گزارش یک خبرگزاری، آزاده نامداری عکس های مورددار اینستاگرام خود را پاک کرد

بعد از انتشار گزارش خبرگزاری دانشجو درباره حجاب آزاده نامداری و شدت انتقاد این رسانه از این مجری زن، لحظاتی پیش آزاده نامداری در اولین واکنش به انتشار این خبر، تمام عکس های ذکر شده در این گزارش را از صفحه اینستاگرام خود پاکسازی کرد. حالا باید دید آیا آزاده نامداری حاضر است در پی انتشار این گزارش تند، جوابیه ای منتشر کند یا خیر؟


گزارش خبرگزاری دانشجو چه بود؟

خانم آزاده نامداری! چادر شما بوی نفاق و دروغ می‌‌دهد

آن روزهایی که “آزاده نامداری” تازه پایش به شبکه استانی کرمانشاه باز شده بود، باورش سخت بود که همین دختر جوان چند وقت بعد در شبکه یک، “تازه‌ها” را اجرا کند و با همین برنامه به شهرت می‌رسد. عجیب نبود البته. او اولین دختر جوانی بود که در تلویزیون چادر ملی به سر داشت و چادر روی سر او آن قدر خاص بود که نگاه خیلی‌ها به او متوجه شد. و نامداری معروف شد…

اولین تصاویری که از برنامه‌های نامداری به ذهن‌ها ماند اما آن چنان اتفاقات خوبی نبود. مثل آن باری که موضوع برنامه تفکیک جنسیتی بود و نامداری که صراحتاً از اختلاط دختر و پسر حمایت می‌کرد به خواجه سروی، معاون وقت وزیر علوم حتی اجازه نداد که با او مخالفت کند! یا برنامه‌هایی که در آن سراغ خانم راننده تریلی می رفت و می گفت او الگوی خوبی برای زنان مملکت است! یا مثلاً چند بار دیگر که رفتارهای زننده و بیش از خودمانی او برای همه عجیب بود. حالا فرقی نمی‌کرد مهمان خانم باشد یا آقا یا حتی روحانی. آزاده آزاد بود و با همه صمیمی ‌می‌شد!

موضوع دیگر در “تازه‌ها” به وجود آمد. تازه هایی که در تمام مدت فتنه تا بهمن ماه  88 آنتن ثابت داشت. فتنه شد، ۲۹ خرداد و آشوبهای تلخ آن گذشت، عاشورا و شمر گری های جماعت بیخدا هم آمد و رفت و حتی حماسه نه دی هم خلق شد. اما هیچ کدام از این ها برای آزاده خانم مهم نبود و او هیچوقت درباره فتنه موضع گیری نکرد. البته بعدها که سید حسن خمینی عاقد عقدش بود خب خیلی چیزها مشخص شد…!

بمب دیگر خبری خانم چادری، چادر‌های رنگی‌ش بود. هیچ کس نمی‌توانست باور کند. چادر قهوه‌ای روی آنتن زنده تلویزیون. نه یک بار حتی. دختر جوان شبکه دو هر شب به رنگی روی آنتن ظاهر می‌شد و حتی عکسهایش با چادر بنفش در مکه معظمه را هم در‌اینترنت منتشر کرد!

البته هیچ وقت معلوم نشد مدیران سیما با کدام خطکش اعتقادی اجازه ‌این کار را به ‌این دختر جوان و جسور دادند و ‌این چادر‌ها با کدام یک از شئونات و آداب و آیین ‌ایرانیان و مسلمانان همراستا بود. اما مردم مثل همیشه از مدیران سیما منطقی‌تر بودند و ‌این خیل اعتراضاتی بود که بانوان محجبه ‌این سرزمین به دختر چادر رنگی پوش گسیل داشتند. که شأن چادر را حفظ کن. و حرمت چادر به ناپختگی جوانی‌ت نفروش و…

و جنجال های خانم خاص هم چنان ادامه داشت. مانند آن باری که با اجرای برنامه سال تحویل ۹۱ در کنار احسان علیخانی و راحتی های زیادی که احسان و آزاده با هم داشتند جنجال آفریدند. خیلی ها بعد از آن برنامه صدای اعتراض شان در آمد. که این چه وضع صحبت کردن و رفتار با نا محرم روی آنتن پربیننده شب عید است؟ و دلیل خنده های بی شمار این دو در کنار هم چیست؟ همان روزها حتی شایعه ممنوع التصویری چند مجری جوان از جمله نامداری و علیخانی هم آمد. و همه می دانستند دلیل انتشار این خبر چیست: همان اجرای دو نفری پر قهقهه و کم حیا

گذشت. تا اردیبهشت ۹۲٫ و خبری که مثل بمب صدا کرد: آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کردند. حالا ‌این دو تا، با ذوق و شوق توی مراسم مختلف ظاهر می‌شدند و برای هواداران‌شان دست تکان می‌دادند. حتی روی آنتن تلویزیون می‌آمدند و برای هم عاشقانه می‌سرودند و همه چیز گل و بلبل بود…!

بمب خبری بعدی خیلی زود ترکید: مرداد ۹۳٫ حالا خبر طلاق آزاده خانم و آقا فرزاد بود که تمام رسانه‌ها را پر کرد. و ‌این، سرنوشت زندگی بود که حتی یک سال هم دوام نیاورده بود…

باورش سخت بود اما فرزاد حسنی تمام مدت درباره طلاقش سکوت کرد. و هیچ نگفت. و با کنایه به ملت رساند که اتفاقی بود که افتاد. کسی کاری به من نداشته باشد. اما آزاده…

اصلاً انتشار خبر طلاق کار نامداری بود! و او بود که در مصاحبه‌ای مفصل با روزنامه صبا برای اولین بار خبر طلاقش را رسانه‌ای کرد. البته هیچ کس نفهمید دلیل‌این کار چه بود و اگر نامداری هم مثل حسنی سکوت می‌کرد چه فاجعه‌ای رخ می‌داد؟!

اما نامداری حالا شده بود یکه تاز میدان…

حالا او هر روز در یک مراسم حضور می یافت. از خیریه فروش سه تار فلان نوازنده تا اکران خصوصی فلان فیلم و فلان همایش و فلان جشن. حالا آزاده هر چند روز یک بار مصاحبه می‌کرد و از حال خوب و بدش می‌گفت. از عشق. از فلسفه زندگی. از شیدایی. از روشنایی. علاقه اش به مادر شدن و ۵-۶ تا بچه. خودخواهی در عشق. از تنوع طلبی در عشق، از فمینیسمی که بدان معتقد است، از این که مجری بودن برایش از همسر بودن مهم تر است، از اولویت تلویزیون بر خانواده، ریزترین خصوصیات اخلاقی و از هرچیز دیگری به ذهنتان می‌آید. برای همه عجیب بود. کسی که الان باید دوران سرخوردگی بعد از طلاق را سپری کند به جای‌اینکه گوشه خانه بنشیند، اما هر روز با یک روزنامه و مجله مصاحبه می‌کند و حتی به شبکه‌های استانی هم نه نمی‌گوید!

از قضا بلافاصله بعد از رسانه‌ای شدن خبر طلاق، صفحه‌ای در ‌اینستاگرام باز می‌کند. و از غصه‌هایش و حال بدش برای هوادارانش می‌گوید. عکس‌هایی از خودش می‌گذارد و متن‌هایی عجیب و غریب و بیش از حد عاشقانه می‌نویسد. متن‌ها آن قدر عجیب است که حتی هواداران خانم مجری می‌پرسند که نکند دارد منت کشی فرزاد حسنی را می‌کند؟! و اگر نه پس‌ این عاشقانه ها برای چه کسی است؟!

اینستاگرام می شود محل جدید بازی. آزاده می نویسد. هوادارانش با او همدردی می کنند. همین اینستاگرام حاشیه سازی می کند. آزاده از اینستاگرامش قهر می کند! بلافاصله قهرش را پس می گیرد و برمی گردد! و حاشیه، و مظلوم نمایی و باز حاشیه…

اتفاقا در همه ‌این مدت هم همه جا از مظلومیت خودش می‌گوید و‌این که حاشیه‌های خبر طلاقش چقدر او را آزرده می‌کند. عجب! کسی که خودش هر روز به نوعی دارد در ‌این مورد حاشیه سازی می‌کند از حاشیه‌های خودساخته خودش ابراز ناراحتی می‌کند. یکی نیست بگوید که خانم جان! خبر طلاق را خودت به رسانه‌ها دادی. خودت آمدی در اینستاگرام حضور بیش فعال بهم رساندی. بعدش هم کسی نمی‌توانست مصاحبه‌های بی شمارت را بشمارد؛ حالا تو مظلومی‌و رسانه‌ها حاشیه درست می‌کنند؟! خواهر جان تو ساکت باش؛ به خدا اگر کسی چیزی بگوید!

اما‌ این‌ها همه ماجرا نیست. اوضاع تلخ تر است و عمیق تر…

شکی نیست که اگر نامداری چادر به سر نداشت یقینا‌ این قدر برای جامعه مهم نمی‌شد. یعنی مردم او را بعنوان یک دختر چادریپذیرفته‌اند. و ‌این یعنی مردم از او انتظار چادری بودن دارند. مثال بزنیم. مادر خیلی از ماها چادری هستند. حالا تا به حال از مادر خودمان عکس عمومی به یاد داریم که بدون چادر باشد؟ نه. چون چادر توی خون مادرها جاری است و جلوی هیچ نگاه غریبه‌ای بدون چادر حاضر نمی‌شوند. حالا چه آن نگاه کوچه و خیابان باشد و چه لنز دوربین.

آزاده خانم اما اصلا ‌این طور نبوده و نیست. اگرچه جلوی دوربین چادر روی سر دارد اما خودش به دست خودش عکسهایی منتشر می‌کند که نه تنها بدون چادر است. که حجابش هم محل بحث است. آرایش‌های غلیظ با رنگ‌های تند. آستینی که تا آرنج برهنه است. و تحیر آور‌ این که ‌این عکس‌ها را خود نامداری منتشر می‌کند. یک دختر چادری که چادری بودن جزو اوصاف اصلی او در نظر مردم است  با آرایشی غلیظ و حجابی ناقص و بدون چادر حتی…

تلویزیون مجری زن چادری کم ندارد. از مجریان اخبار مختلف تا شبکه‌های قرآن و استانی و… از هیچ کدام از ‌این‌ها اما عکس‌های بدون چادر منتشر نشده است. چون خودشان نخواسته‌اند. چون خودشان منتشر نکرده‌اند…!

کار به جایی می‌رسد که صدای هواداران خانم نامداری هم در می‌آید. کاربری به نام پریناز زیر عکس خانم می‌نویسد:‌ “این چادرت چی میگه آخه لاک که داری پاتم که جوراب نداره ول کن دیگه.” کاربر دیگری به نام سارا کامنت می گذارد: “شما چرا چادر سر می کنید؟ ایناز دستاتون که همیشه بیرونه اون از پای بی جوراب. این از چادر روی شونه. خجالت نمی کشین؟”

و به همین سادگی جلوی دوربین و پشت دوربین آزاده خانم با هم متفاوت می‌شوند…

اوضاع بدتر می‌شود! نامداری در مصاحبه‌هایش می‌گوید چادر به او ارث رسیده. و همه خانواده اش چادری هستند. بلافاصله اما در صفحه شخصی خودش عکس‌هایی منتشر می‌کند که نه تنها خبری از چادر نیست، که درباره خانواده اش کلا حجابی در کار نیست. عکسهایی خانوادگی، بی حجاب یا کم حجاب، از خانواده‌ای که گفته شده همه چادری‌اند. دوباره یاد جمله خانم چادری می‌افتی: «چادر به من ارث رسیده. همه خانم‌های خانواده من چادری هستند. » عجب! کدام را باور کنیم؟ قسم حضرت عباس یا دم خروس؟!

و داستان ادامه دارد…

این که از یک بانوی چادری که از قضا الگو شده و روی دخترهای نوجوان و جوان مملکت تأثیر گزار است، توقع داشته باشیم با چادر درست برخورد کند، چادر را عین خواهرها و مادرهای ما، درست و تمام سر کند، و شأن حجاب فاطمه سلام الله علیها را رعایت کند توقع زیادی است؟

اینکه از او که در مصاحبه هایش از علاقه به اجرای برنامه های مذهبی سخن می گوید، توقع داشته باشیم عکس‌های بدون چادر، اداها و ژست‌های عجیب و غریب، لاک و آرایش‌های تند و غلیظ، و ساق دست برهنه خود را در شبکه‌های “اجتماعی” انتشار “عمومی” نکند زیاده خواهی است؟

اینکه از خانمِ جلوی دوربین چادری توقع داشته باشیم پشت دوربین هم چادر روی سرش داشته باشد توقع بیجایی است؟

اینکه از یک خانم مجری که مدام در مصاحبه‌هایش از صداقت و راستگویی حرف می‌زند توقع داشته باشیم که دروغ نگوید انتظار زیادی است؟

این حرف‌ها و‌ این رفتارها با هم تناقض ندارند واقعا؟ خانم نامداری! به نظر خودتان اسم‌این‌ها دروغ و نفاق نیست؟!

همه‌این‌ها به کنار. شخصیت خانم نامداری مثل بی‌شمار هنرمندان دیگری که جلوی دوربین و پشت دوربین شان زمین تا آسمان با هم فرق می کند، اساساً اهمیتی ندارد که روی آن بحثی کنیم، مهم چادری است که حالا دارد با آن بازی می‌شود. مهم شأنی است که از حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها دارد زایل می‌شود. و مهم جوان‌هایی هستند که ‌این تناقض رفتاری پشت دوربین و چلوی دوربین برایشان عادی می‌شود. جوان و نوجوان این مملکت اگر تا دیروز با پدیده مرسوم و تلخی به نام بدحجابی روبرو بود، حالا با معضلی تلخ تر و خطرناک تر به نام بدحجابی با چادر روبرو می شود.

این‌ها مهم است. به خاطر خونهایی که برای حرمت چادر رفته. به خاطر وصیت نامه‌های‌این همه شهیدی که نوشتند خون سرخ شان را می‌دهند تا سیاهی چادر ناموس‌این مملکت شیعه حفظ شود. به خاطر شهادت علی خلیلی که به خاطر همین عفت و ناموس شیعه جان داد؛ همین چند ماه پیش…

چادری های واقعی نه بد حجابند، نه جلوی چشم نامحرم آرایش غلیظ می کند، نه عکسهای بدون چادرشان را منتشر می کنند، نه درباره خانواده بد حجابشان دروغ می گویند و نه خیلی چیزهای دیگری که این دختر جوان دارد و خواهران و مادرهای ما ندارند.

ختم کلام: خانم نامداری! چادر شما عطر یاس فاطمه سلام الله علیها نمی دهد، بوی نفاق می‌دهد…

***

بدون شرح!

این عکس ها از یک مهمانی خانوادگی با حضور خواهر نامداری و خود او گرفته شده؛ همانطور که می بینید هر دو با چادر هستند! دقت کنید این تصویر را خودِ نامداری منتشر کرده است.

هم پوشش خانم چادری جالب است و هم کامنتی که زیر آن آمده.

آرایش تند و غلیظ و انتشار عمومی! و صد البته عاشقانه‌هایی که از شدت عاشقانه بودن تعجب هوادارانش را هم برانگیخته بود …

اینجا کیش است و این،‌عکس یکی از خبرگزاری‌های معتبر کشور است؛‌ خانم نامداری کاملاً‌ چادر به سر دارند البته!

نامداری می‌گوید خانواده‌اش چادری هستند؛ بعد این تصاویر را یکی از اعضای خانواده، از مهمانی‌های خانوادگی شان منتشر می‌کند. جالب اینکه نامداری نه تنها از این اتفاق ناراحت نمی‌شود بلکه آن را می پسندد و کامنت هم زیر آن می‌گذارد!

 

باور کنید او چادریست…!!!

آزاده نامداری

چادر بنفش در مکه معظمه و در کنار غار حرا


 

پاسخ آزاده نامداری به خبرگزاری دانشجو: اگر می‌خواهید چادر را از سرم بکشید، شما را به خدا قسم می‌دهم که «دین» را ملعبه بازی‌تان نکنید

“فقط می‌توانم درباره خودم حرف بزنم، فقط می‌توانم درباره خودم قضاوت کنم؛ چون خودم را (نعوذبالله) جای خدا نمی‌گذارم که دیگران را با عکسی و شرحی بهشتی و جهنمی کنم یا با برداشت خودخوانده‌ای حکم صادر کنم و روی سایت‌ها و رسانه‌ها قرار دهم. من اهل رجز خواندن نیستم (که اگر بودم و حدس می‌زدم به نتیجه‌ای می‌رسد، مثل خیلی‌های دیگر تهدید می‌کردم به شکایت قضایی برای آن همه ناسزا و شکستن حریم خصوصی).می‌بینید؟ من حتی جوابیه نوشتن هم بلد نیستم (که اگر قصدش را داشتم، برای آن سایت می‌فرستادم)، فقط می‌خواهم بنویسم که من، آزاده نامداری‌ام ؛ با همین مختصات و با همین سبک زندگی. شادم، پر انرژی‌ام و به اعتقاداتم با همه وجود ایمان دارم.من، آزاده نامداری‌ام؛ چادری‌ام ولی هیچوقت نان چادر را نخورده‌ام، ادای اعتقاد را درنیاورده‌ام.

 
برعکس؛ اگر اهل نفاق بودم، هیچوقت زندگی‌ام را با دوستانم به اشتراک نمی‌گذاشتم. مثل خیلی‌ها پشت همان نقاب‌های ظاهرالصلاحی پنهان می‌شدم. من، آزاده نامداری‌ام ؛ نمی‌فهمم تصویر یک مهمانی زنانه با پوشش اسلامی (ولی بدون چادر) چه ربطی به دین آدم‌ها دارد؟ نمی‌دانم هم‌غذایی با زوج جوان و یک کامنت ناشناس چه ارتباطی با یک سایت سیاسی پیدا می‌کند؟ نمی‌شناسم آدم‌هایی را که حرمت را و اعتقاد را تنها در ظاهر خلاصه می‌کنند؛ ریختن آبروی یک نفر (که می‌گویند از حرمت خانه خدا بالاتر است) و تهمت زدن به آدم‌ها برایشان اهمیتی ندارد، ولی چادر رنگی در کنار غار حرا، می‌شود بهانه حرمت‌شکنی. من آزاده نامداری‌ام؛ چادر رنگی را دوست دارم و در خانه خدا هم همراهش دارم چون خدای من، مهربان‌تر از تنگ‌نظری آدم‌هاست و می‌دانم که زیباست و زیبایی را دوست‌تر دارد.من، آزاده نامداری‌ام؛ مدت‌هاست به لطفِ دوستان و مهرِ مدیران، از تلویزیونی که – به قول شما – الگویش هستم، دورم. نه با خانواده و اعوان و انصارم در برنامه‌ای حاضر می‌شوم و نه آنتن تمام‌وقت زنده‌ای در اختیارم هست.

 
مانده همین پیج محدود اینستاگرام. اگر می‌خواهید آن را از من بگیرید، اگر می‌خواهید چادر را از سرم بکشید، اگر برنامه‌ای برای محدودیت بیشترم ریخته‌اید، شما را به خدا قسم می‌دهم که «دین» را ملعبه بازی‌تان نکنید. من آزاده نامداری‌ام و فقط دلم ‌می‌خواهد به سردبیر و مسئول آن سایت بگویم: بله! چادر من عطر یاس فاطمه (سلام الله علیها) را نمی‌دهد (هیچوقت خودم را در آن حد و اندازه نمی‌دانم)، ولی کجای مطلب شما، بوی رفتار علوی و حسینی داشت؟ در کدام رفتار ائمه ما اثری از تجسس و حرمت‌شکنی دیده‌اید که چنین می‌کنید؟ آقای سردبیر، کلیک‌هایتان نوش جان! عزاداریِ «محرمِ» نیامده‌تان قبول.”


دوباره پاسخ خبرگزاری دانشجو: اگر آن عکس‌ها، زشتی نداشت چرا صبح همه آن‌ها را حذف کردی؟ مگر تصاویر در حریم شخصیت نبود؟! مگر عکس‌ها بلااشکال نبود؟ پس دیروز صبح چه شد یک‌هویی؟!

سرکار خانم حریم خصوصی! حریم خصوصی شما ۵۰ هزار تا آدم تویش است؟! همه پسرهایی که می‌آیند و در حریم خصوصیت، قربان صدقه چشم و ابرویت می‌روند هم محرمت هستند؟! یعنی کلا ۵۰ هزار نفری فامیلید با هم؟!

این را هم بخوان :  شوهر دادن دختر 8 ساله

مزاحمش شده بودند، با موتور، دو سه پسر جوان، یک بانوی جوان چادری، صحنه را که دید دوید سمت آنها؛ رفت که از ناموس شیعه دفاع کند، با قمه گردن‌ش را فواره خون کردند. خونش رفت. بیهوش شد. در بیمارستان برای رهبرش نوشت: «به من می‌گویند به تو چه مربوط بود؟ حریم شخصی مردم را به چه حقی نقض کرده‌ای؟ مگر خود آن دختر، پدر و قیم نداشت که تو پریدی وسط؟ اما آقاجان! این کار را کردم تا “امر به معروف و نهی از منکر” در این جامعه نمیرد. برای امر به معروف و نهی از منکر خون دادم تا لبخند رضایت را بر لب شما و امام زمان ببینم..» و پر کشید و “علی خلیلی” شهید شد. همین چند ماه پیش، پیش چشم بی‌تفاوت ما …

در این مملکت امر به معروف و نهی از منکر مدت‌هاست غریب افتاده و مدت‌هاست با دستاویزهایی مانند حفظ حریم شخصی و “اول خودت را اصلاح کن” و این مغلطه‌ها، دارند امر به معروف و نهی از منکر را می‌کُشند که می‌دانند حیات جامعه شیعه به همین رکن رکین است؛ که می‌دانند اهمیت بی‌همتای آن را در کلام معصومین؛ که می‌دانند مرگ این فریضه چه بیماری‌هایی را ارمغان می‌آورد برای جامعه … و البته محرم و عاشورای اباعبدالله الحسین(ع) که فلسفه قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر اعلام کردند هم نزدیک …

بله خانم نامداری! خلط بحث شما، مسبوق به سابقه است؛ از همان صدر اسلام. از همان موقعی که می‌گفتند زندگی مردم به تو چه ربطی دارد؟ مگر تو خدایی؟ همان موقع که می‌گفتند تو خودت را اصلاح کن و بعد به کار مردم برس. همان موقعی که تمام ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین این شبهه‌ها را پاسخ گفتند و بی‌شمار حدیث و روایت فرمودند در اهمیت امر به  معروف و نهی از منکر. همان موقعی که پیامبر رحمت در پاسخ به این شبهه‌ها فرمود: “خداوند دشمن می‌دارد کسی را که نهی از منکر نکند”. همان موقع که فرمود “هرگاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را رها کند باید آماده جنگ با خدای متعال شود…

ما مدت‌هاست آماده جنگ با خدا شده ایم! از همان موقعی که بدحجابی را دیدیم و با همین بهانه‌هایی که شما در یادداشتت آوردی سرمان را پایین انداختیم، استغفراللهی بالا انداختیم و گفتیم خدا هدایتش کند!

و آن یک بدحجاب فردایش شد دو تا و سه تا … و حالا کار به جایی رسیده که منِ بچه مذهبی، جرئت نمی‌کنم به فسق علنی دختر‌ها و پسرها در جامعه کوچکترین واکنشی نشان بدهم که خدایی نکرده دخالتی در حریم خصوصیشان(!!) نکرده باشم…!

راستی سرکار خانم، حریم خصوصی! آن روزی که مرد قلچماق در میدان کاج سعادت آباد تهران و جلوی چشم بی‌تفاوت ما، آن زن جوان را کشت هم می‌گفتی حریم خصوصی مردم را نقض نکنید؟! اتفاقا آن حریم خصوصی بود. زندگی شخصی آن دو تا بود. همه مردمی هم ایستادند و جان دادن آن زن جوان را تماشا کردند، همه آنهایی که گوشی در آوردند و از جان دادن آن زن بیچاره فیلم گرفتتند هم همین طور فکر می‌کردند که به ما چه! خودشان می‌دانند و زندگی خودشان…!

آدم زیرکی هستی خانم نامداری! مثل همه کسانی که با این بهانه‌ها، امر به معروف و نهی از منکر را چال کرده‌اند و دارند به خمودی مذهبی‌های این ممکلت می‌خندند…

مرا ببخش که بلد نیستم جلوی اشتباهات بی‌شمار این چنینی سکوت کنم. مرا ببخش که بلد نیستم در برابر بدحجابی و حرمت چادری که زایل می‌شود، سرم را پایین بیندازم. نه خیر. من جای برادر و خواهر علی آقای خلیلی هستم که حاضرم بمیرم و این بازی‌ها را با مقدساتم نبینم…

راستی سرکار خانم حریم خصوصی! حریم خصوصی شما ۵۰ هزار تا آدم تویش است؟! همه پسرهایی که می‌آیند و در حریم خصوصیت، قربان صدقه چشم و ابرویت می‌روند هم محرمت هستند؟! یعنی کلا ۵۰  هزار نفری فامیلید با هم؟!

یعنی شما نمی‌دانی انتشار داوطلبانه این عکس‌ها در فضای اینترنت یعنی وجه عمومی عکس‌ها؟ یعنی حالا که حریمت خصوصی شد، هر عکسی و هر اتفاقی را که در زندگیت می‌افتد در صفحه‌ات می‌گذاری؟!

تو حتی به خودت زحمت نداده‌ای گزینه private  را در صفحه‌ات روشن کنی، آن وقت سخن از نقض حریم شخصیت می‌زنی؟ یعنی شما متوجه نیستید که تمام این عکس‌ها جلوی چشم لااقل ۵۰ هزار آدم قرار می‌گیرد؟ آن ۵۰ هزار تا غریبه نیستند؟ شوخی می‌کنی انصافا؟! یعنی متوجه نیستید که تمام این اتفاقات زیر ذره بین رسانه‌ها هستند؟ کاش، حداقل سطح شعوری برای رسانه‌ها و مردم هم قائل می‌شدید!

این‌ها الفبای حضور در تلویزیون است؛ اینکه حواست به زندگی اجتماعی‌ت باشد. اگر با این موارد آشنا نیستید که وای بر مدیران بالاسری‌ شما و اگر می‌‌دانی و نقضش می‌کنی باز هم  وای مدیران بالا سری …

راستی چه قدر زیرکانه از تمام حرف‌های مستندی که در گزارش مطرح شده بود، فرار و به مظلوم‌نمایی متوسل شدید؛ راستی چه متبحری در مظلوم‌نمایی! والا من مثل شما بلد نیستم فرار رو به جلو کنم؛ من می‌نشینم و به اتهاماتی که در مطلب شما مطرح شده، پاسخ می‌دهم؛ باقی‌ش می‌ماند با خدا و مردم مهربانی که این مرقوم را می‌خوانند.

گفتی “انگ دروغ و نفاق زده‌ایم”، گفتی “بهشتی و جهنمی‌ت کرده‌ایم”، گفتی “برداشت خود خوانده” کرده‌ایم. گفتی “تجسس و حرمت‌شکنی” کرده ایم. گفتی “دین را ملعبه بازی م کرده‌ایم” و گفتی و گفتی و گفتی. اما می‌گویم…

گفتم در مصاحبه‌هایت دروغ گفته‌ای، همان جا هم سندش را آوردم؛ گفتم جلوی دوربین و پشت دوربینت فرق می‌کند، سندش را هم فی‌المجلس آوردم و گفتم این دقیقا معنای واژه “نفاق” است. گفتم در برنامه‌هایت یک طرفه به قاضی رفته‌ای و معاون وزیر مملکت را ضایع کرده‌ای؛ همان جا هم جزئیات برنامه را گفتم. گفتم داری حرمت چادر را می‌شکنی و همان جا هم عکس‌هایی که خودت داوطلبانه در فضای عمومی منتشر کرده‌ای را برای استناد سخنم آوردم. اما نگفتم بهشتی هستی یا جهنمی. این را تو به دروغ به من منتسب کرده‌ای. هیچ جا برداشت خودخوانده نکردم؛ تجسسی هم نکردم که معنای تجسس یعنی آن که بیایم از آلبوم شخصیت عکسی را بردارم نه آن که عکس عمومیت را که تو با رضایت خودت و داوطلبانه منتشر کرده‌ای باز نشر کنم. تو دغدغه دینی مرا بازی با دین خواندی؛ تو امر به معروف و نهی از منکر را بردن آبروی مومن خواندی. این‌ها دروغ و تهمت بود که نثارم کردی اما همین حالا حلالت می‌کنم…

راستی وقتی برایم رجز شکایت قضایی خواندی، خندیدم! به خاطر تمام این سال‌هایی که در بهترین دانشگاه این مملکت “حقوق” خوانده‌ام و به خاطر بلاهت این تهدید و اتفاقا قابل تعقیب بودن این تهدید به لحاظ  قانونی و حقوقی و به خاطر تمام این سال‌ها که در رسانه‌های این مملکت می‌نویسم.

نه! من اهل رجز خواندن نیستم اما در برابر رجز خوانی تو تمام قد می‌ایستم، دست بر سینه می‌کوبم و می‌گویم: من، سیده سارای توانگر به شدت از شکایت قضایی شما استقبال می‌کنم. می‌گویم: پای واو به واوِ حرف‌هایم بوده و هستم. می‌گویم: آن قدر یادداشتم منطقی و پر واقعیت بود که پای واو به واو کلامم بایستم. می گویم اگر قرار باشد شکایتی در کار باشم، آن قدر مستندات محیر العقول و آن قدر دروغ ها وقیحانه و آن قدر تهمت و افترایی بر من زده اید  در چنته دارم که از همین حالا نتیجه مطلق دادگاه محرز و مشحص باشد. می‌گویم آن قدر نکاتی که بدان اشاره داشتم واقعی بوده که حتی خودت و دوستانت هم قادر به پاسخ‌گویی نخواهید بود.

که اگر قادر به پاسخ بودی، به جای مظلوم‌نمایی همیشگی‌، به جای فرار رو به جلویی که در آن استادی، پاسخ درست و درمانی به حرفهایم می‌دادی؛ گفتم با فلان مجری روی انتن پربیننده گفتی و قهقهه زدی و مردم را به اعتراض کشاندی. این واقعیت نبود؟

گفتم بعد از یک سال و نیم و بعد از طلاقت یک دفعه میدان‌دار رسانه‌ها شدی و شروع به مصاحبه و گفتگو کردی، نکردی؟ تعداد مصاحبه‌های این دو سه ماه خودت را شمرده‌ای؟ یعنی یک دفعه به صورت اتفاقی بعد از طلاقت همین جوری یک هویی آمدی در اینستاگرام؟!

گفتم عاشقانه نوشتنت صدای مردم را هم درآورد. که منظورت کیست و برای که می‌نویسی. این اتفاق نیافتاد؟ حتماً باید تمام این نظرات منتشر شود که نتوانی زیر این همه واقعیت بزنی؟

گفتم جلوی چشم غریبه‌های نامحرمی که عکست را می‌بینند، عکس‌هایی با آرایش غلیظ و بدون رعایت حریم حجاب منتشر کرده‌ای؛ نکرده‌ای؟ گفتم حرمت چادر را نگاه نداشته‌ای و با رفتارهای خارج از چارچوب، حرمت چادر را زایل می‌کنی. نکردی؟ این عکس‌هایی که در صفحه‌ات منتشر کرده‌ای را مگر کسی جز خودت منتشر کرده؟ حواست به دوربین فلان خبرگزاری در قشم نبود؟ مگر من این عکس‌ها را از آلبوم شخصی‌ات دزدیده‌ام؟ نه خواهر جان! من هم جزو همان ۵۰ هزار تا حریم شخصی‌ات هستم و این عکس‌ها را خودت با کمال میل برایم منتشر کرده‌ای! من هیچ گاه نگفته‌ام از احساس پاهای خنکت برایم صحبت کنی، من تو را به خاطر حجب و حیایی که از چادری‌ها می‌شناسم دنبال کرده‌ام. ولی تو از پای خنک و مهمانی و سلفی دانشگاهی و صد البته عاشقانه‌های عجیب و غریب و… برایم صحبت می‌کنی.

راستی اگر آن عکس‌ها، زشتی نداشت چرا همان دیروز صبح همه آن‌ها را حذف کردی؟ مگر تصاویر در حریم شخصیت نبود؟! مگر عکس‌ها بلااشکال نبود؟ پس دیروز صبح چه شد یک‌هویی؟!

راستی  اگر به قول خودت جرئت اتهام زدن و قضاوت درباره بقیه را نداری، پس چند خط پایین‌تر با چه منطقی نوشتی “خیلی‌ها پشت نقاب ظاهر الصلاحی پنهان شده‌اند”…

بله خانم نامداری! تو همینی هستی که در صفحه‌ات. تو اتفاقا از چادرت نان خورده‌ای. اتفاقا به چادرت مدیون هستی که اگر نبودی، همه تو را به نام چادرِ بر سرت نمی‌شناختند. این جا را اشتباه آمدی خواهر جان؛ تمام هشت سال آنتنی که در سیمای ملی داشتی و تمام شهرتت به خاطر همین چادر است که روی سرت است. اتفاقا اگر یک نفر در این مملکت از چادرش نان خورد باشد، آن یک نفر شخص شخیص سرکار والا هستی!

راستی ممنونم که معنای مهمانی زنانه را به من یاد دادی. لابد آن بنده خدا با ریش قشنگش هم خانم بود و من اشتباه دیده‌ام! راستی ممنونم که آن کامنت ناشناس را به سایت سیاسی مرتبط کردی! که اصلاً معلوم نیست از کجا به چنین نتیجه محیر العقولی رسیده ای کلاً…!

نه خواهر جان! در این صدا و سیما و این سینما و این فرهنگ استحاله شده ما، هیچ نقشی نداریم. ما بچه‌های آقا مرتضای آوینی هستیم که گفت در این مملکت همه آزادند مگر بچه حزب اللهی‌ها…

ما بلد نیستیم کسی را محدود کنیم. ما فقط با دغدغه‌هایمان می‌نویسیم. این هنر مال آنهایی است که این روزها، عمل کثیف و خبیث اسیدپاشی‌های اصفهان را به زلف همفکران من گره زده‌اند. حزب‌اللهی جماعت همیشه قربانی تصور لولوخُرخُره‌ایِ شما بوده، حال آنکه همیشه هم مظلوم بوده و مظلوم‌ترین در این مملکت…

راستی خانم ادب و احترام! دیده‌ای در صفحه شخصی و حریم خصوصیت چه ناسزاهایی به من و خانواده و مقدساتم روانه شده؟ دیده‌ای هودارانت مرا “سگ و خر” خوانده‌اند؟ حرمت‌شکنی هوادارانت را ندیده‌ای؟ البته من انتظار ندارم این‌ها را پاک کنی. تو فقط موقعی که کسی صحبت از وقایع تشییع شهید در دانشگاه امیرکبیر می‌شود بلافاصله ورود می‌کنی و ملت را بلاک می‌کنی. چون آن خیلی اتفاق بدی است ولی ناسزای گفتن بی‌شمار به یک آدم و خانواده اش اصلا چیز بدی نیست! شاید هم مغایر اصول دموکراسی و آزادی بیان است!

راستی شنیده‌ای که دوستت دیروز صبح زنگ زده و گفته که می‌داند من از فرزاد حسنی پول می‌گیرم؟! من؟ فرزاد حسنی؟! رشوه؟!!! یعنی این‌قدر بی‌شرفم که قلمم را، آزادگی‌ام را، دغدغه‌های مقدس دینی‌ام را به پول فلان آدم بفروشم؟! اصلاً همسر سابق حضرت والا مرا می‌شناسد؟ من تا بحال فرزاد حسنی را از نزدیک دیده‌ام اصلا؟! به نظر شما اسم این حرف‌ها اتهام و دروغ نیست…؟

راستی سرکار خانم صداقت! واقعا عکس منتشر شده عکس خواهر و مادر تو نبوده؟ حیف که اخذ حیا می کنیم وگرنه تصاویر کامل و بدون سانسور را منتشر می کردیم تا طشت رسوایی دروغی که امروز صراحتا و با وقاحت به رسانه ها گفتی بر زمین بیافتد. راستی خیلی اخذ حیا می کنیم وگرنه تمام گفتگوهایی که این دو روزه با ما شده و بعد دروغ پردازی هایی که در رسانه ها کرده اند را منتشر می کردیم تا همه بفهمند برخی رسانه ای ها چه بی حیا دروغ می گویند و به ساعت نرسیده،‌سخن خود را در رسانه ها تغییر می دهند… 

سرکار خانم آزاده! من تمام این فحاشی‌ها را به خودم و خانواده‌ام که در این یکی دو روز هوادارانت روانه‌ام داشته‌اند، تمام این اتهام‌ها را و تمام این دروغ‌هایی که درباره‌ام روانه داشتی، روی دست می‌گیرم، به خدای داور نشان می‌دهم و می‌گویم من برای فریضه دین تو نوشتم و اینچنین جواب گرفتم…

بله خواهر جان! اگر بنا به زردگرایی و زرداندیشی بود، دیروز بلافاصله بعد از پاک کردن پست‌هایت، تیتر درشت می‌زدیم: نامداری حرف‌هایش را پس گرفت. کلی هم کلیک می‌گرفت البته. اگر بنا به زردگرایی بود همان روزی که از همسرت طلاق گرفتی خبرش را در بوق و کرنا می‌کردیم و کلیک می‌گرفتیم. نه اینکه حرمت حریم شخصی‌تان  را نگاه داریم که البته خودت بزرگترین ناقض حریم شخصی خودت و آن بنده خدا بودی…!

اگر بنای ما بر بی اخلاقی بود اصلاً رجزنامه ات را – ولو آنکه تماماً تهمت بود و تخریب- منتشر نمی کردیم؛‌مثل خیلی ها که جوابیه شما را منتشر کرده اند و انگار اصل مطلب ما را ندیده اند اصلا…! اگر دنبال کلیک بودم مصاحبه‌های بی‌شمارت را مخابره می‌کردم و به قول شما کلیک نوش جان می‌کردم اما این کار‌ها از دوستان عزیز همکارم در خبرگزاری دانشجو سر نزده و نخواهد زد…

خیلی حرف‌های دیگر هست که خیلی زیاد کلیک می‌گیرد ولی حریم شخصی است و می‌ماند بین شماها و خدایتان و من بر خودم حرام می‌دانم که درباره‌شان صحبت کنم…

اما اگر دغدغه‌مندی برای رعایت حریم قدسی چادر زردگرایی است، من افتخار می‌کنم که آدم زرداندیشی هستم. اگر امر به معروف و نهی از منکر زرداندیشی است بله! من یک زرداندیش تمام عیار هستم. اگر نگرانی از دروغ گویی‌های ناجوانمردانه شخص شخیص شما، تندروی است، بنده مفتخرم به تندروی!

نه عزیز جان. به خدا شخص تو هیچ اهمیتی نداری. حتی اگر الان دارم فقط همین یک بار جوابت را می‌دهم، والله به خاطر مهربانی و دل صاف و ساده هوادارانت است. این همه دغدغه‌مندی برای آن ۵۰ هزار تا آدم مهربان و دلسوز و عزیزی است که دارند از تو تأثیر می‌پذیرند و خبر از بازی‌های رسانه‌ای‌ت ندارند…

سرکار خانم نامداری. این مملکت در زمینه امر به معروف و نهی از منکر بیمار است. بیمار از جنس همین خلط بحث‌هایی که شما کرده‌ای. اگر روزی به خاطر سکوت من و امثال من، قبح بدحجابی و هزار گناه دیگر در این جامعه ریخت اما بگذارید لااقل حریم آسمانی چادر دریده نشود و تو را به خدا عطر یاس مادرم فاطمه را از چادر من نگیرید…

ختم کلام؛ بر خلاف تهمتی که چند باره به من زدی، اما تمام کلام من، بوی سنت و سفارش پیامبر مهربانی‌ها را می‌داد. عطر “هیات منا الذله” اربابم حسین را. عطر درِ گوشی‌هایی که امیرالمومنین به جایش می‌زد توی گوش سربازان نهروان و جمل. اتفاقا در همین لحظه که در حال نوشتن این مرقوم هستم با وضو نشسته‌ام پای رایانه؛ اتفاقا دارم خودم را برای محرم اربابم آماده می‌کنم. نه طعنه‌های تو و کنایه‌های همفکران بی‌معرفت تو مرا از این کار‌ها جدا نمی‌کند؛ تو در یادداشتت این همه اتهام و دروغ علیهم نوشتی اما این مدل فکر کردن، این مدل رفتار کردن و این مدل دغدغه داشتن افتخار دنیا و آخرت ماست…

هر چه قدر دوست داری به من اتهام بزن اما… “وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم؛ که در طریقت ما کافریست رنجیدن…”

درباره علیرضا (مدیر سایت)

علیرضا هستم، مدیر سایت شادابتور. علاقه مند به اینترنت و اهل مطالعه و البته کمی هم شوخ طبع ! موضوعات سلامتی و کمی طنز از زمینه های مورد علاقه من هست !

این را هم بخوان

کنسرت نوروز

کنسرت های نوروز 1403 در کشورهای اطراف ایران

نوروز، آغاز سال نو شمسی، در کشورهای مختلف منطقه با شور و شادی گرامی داشته …

16 نظر

  1. با سلام و تشکر ازنویسنده ی محترم
    واقعا یکی باید ب این خانوم تذکرو میداد چون گاهی ممکنه خود ماهم با اینکه چادری هستیم از این اشتباهات این مدلی بکنیم ، من خودم اولش فکر کردم ک شاید خانم نامداری خودشونم متوجه کاری ک دارن میکنن نیستن ولی وقتی خانم نامداری بدون هیچ عذرخواهی حتی طلبکارانه صحبت کردن متوجه شدم ک خانم نامداری از کاراشون پشیمون نیستند
    حرف ما خانم های چادری این هست ک خانم نامداری وقتی اون چادررو ب سرت کردی ، باید دست از یک سری کار ها برداری ، و دیگ نمیتونی هر کاری ک دلت خواست انجام بدی چون این چادر حرمت دارهاگر هم میخواای ازادانه هر کاری ک “دلت “میخواد بکنی لطف کن اون چادرو از سرت بردار ک فردا یکی پیدا نشه ک کار های شمارو ب نام چادریا ثبت کنه مثل کاری ک امریکایی ها دارن میکنن شیعه ی غربی

  2. در ضمن اگر واقعا دغدغه دین دارید و حرمت چادر براتون خیلی مهمه، همین تعصبات رو در مورد فیلم و سریال ها هم نشون بدید. چرا اونجا ساکتین؟؟
    چرا در مورد مجری خانم معلوم الحال برنامه “به خانه برمی گردیم” که همیشه صداشو به طرز خاصی تغییر میده و قر میده، اعتراض نمی کنید؟؟؟!!! اونجا اسلام به خطر نمیافته؟؟
    ای بابا…اصلا به شما چه خانم چادری کنار دریا با چادر عکس انداخته یا نه! آخه آی کیو اون تصویر از پشت سر که دیگه تقصیر نامداری نیست! در ثانی همه خانومای چادری (از جمله خودم) وقت بیرون رفتنمون تو خیابون با وقت گردش و تفریحمون فرق داره! واقعا آبروی مذهبی هارو هم می برید…متاسفم!

  3. واقعا آدم نمیدونه به این داعش مسلک ها چی بگه! به قول دوستان همون بهتر برن سبزی پاک کنن و غیبت کنن! هر چند این موضوع مال چند ماه پیشه و اصلا بخاطر خانم نامداری نمیخواستم نظر بدم….اما دیدم نوشتن بوی نفاق و دو رنگی و …! دیدم این موضوع به شخص من و میلیونها زن و دختر این مملکت هم مربوط میشه، برا همین میخوام بگم: اولا دست از این کارهای جاهلانه تعصبی بردارید؛ ثانیا: آره! اگر چادر رنگی پوشیدن و شیک بودن و همزمان با حجاب و متین بودن از دید شما جرمه، در اینصورت خیلی از ما همینطوریم! چه دلتون بخواد…چه نخواد! برید این دلایل احمقانه رو برای گردن کلفت هایی ردیف کنین که نمیخوان دل ملت کمی با پوشیدن چادرهای رنگ روشن، باز شه…چون خودشون وارد کننده انحصاری پارچه چادر مشکی هستن و تولید چادر ایرانی رو فلج کردن و علیه چادر رنگی، شعار وا اسلاما میدن!
    چطور تا همین 30 سال پیش خانوما میتونستن با چادر رنگی و گل دار بیان بیرون و اصلا هم براشون بد و عیب نبود…حالا چادر ساده و تک رنگ…اما غیر مشکی بد شده؟!!! عیبش چیه؟
    نمیتونید این موضوع رو هضم کنین که الان خانم های جوان هم دوست دارن محجبه باشن و هم از رنگ سیاه و یکنواخت خسته شدن؟؟؟ چقدر شما مغز کوچیکی دارید!

  4. اینقدر عصبانیم از این مقاله های خاله زنکی که فقط میتونم محترمانه بگم لطفا ذهنتو ببند….بسه دیگه..اینقدر سعی نکنید از بیکاری یکی رو سوژه کنید و آبروشو ببرید.ما چشم داریم میبینیم که کی بی حجابه کی با حجاب…بخدا من گفتم الان خانم نامداری رو قرار اینجا با لباسهای نیمه عریان ببینم.
    معلومه یه عده آدم عصر حجری میان و دفاع میکنن.بس کنید بابا این مسخره بازیها رو….طرف دوس داشته چادر رنگی سر کنه…مگه ازث بابای تو رو خورده یا دزدی کرده؟
    به نظر من شما باید بری دم در خونت بشینی و با زنای محلتون سبزی پاک کنی…اونجام میتونین به حرفای خاله زنکیت ادامه بدی…اونجا گوش شنوا داری.
    تو بیشتر از هر کسی نیاز به امر و نهی داری…..

  5. اخه اینا چیه نوشتید؟ کدوم خون برای چادر ریخته شده؟ اگه خونی ریخته شده واسه این بوده که انقدر راحت و با تعصب بیجا که دیگه حال آدمو بد می کنه راجع به آدما قضاوت نکنیم…انقدر راحت برچسب نفاق به کسی نزنیم…نویسنده این متن حتی اصول اولیه نوشتن رو بلد نبوده… با ناشیگری تمام سعی در القاء حرفای بی اساسش به خواننده داشته!!!!
    چرا فکر می کنید کسی که چادر سر می کنه باید عاری از خطا باشه؟ چقدر خودخواهانه!!!کسی حق نداره چادر سر کنه؟ چرا خودتونو صاحب همه چیز می دونید؟ این همه غرور از کجا اومده..این برچسب زدن ها…تهمت زدن ها…دل شکوندنها زشت و و چندش آوره و دور از آدمیت هست… دین گفته اخلاق داشته باشه…متاسفانه شماها بی اخلاق ترینید که با ظاهری که از نظر شماها!!! نشونه آدمای دین داره خودتونم گول می زنید… دلم براتون میسوزه که انقدر کوچیکید

  6. اخه اینا چیه نوشتید؟ کدوم خون برای چادر ریخته شده؟ اگه خونی ریخته شده واسه این بوده که انقدر راحت و با تعصب بیجا که دیگه حال آدمو بد می کنه راجع به آدما قضاوت نکنیم…انقدر راحت برچسب نفاق به کسی نزنیم…نویسنده این متن حتی اصول اولیه نوشتن رو بلد نبوده… با ناشیگری تمام سعی در القاء حرفای بی اساسش به خواننده داشته!!!!
    چرا فکر می کنید کسی که چادر سر می کنه باید عاری از خطا باشه؟ چقدر خودخواهانه!!!کسی حق نداره چادر سر کنه؟ چرا خودتونو صاحب همه چیز می دونید؟ این همه غرور از کجا اومده..این برچسب زدن ها…تهمت زدن ها…دل شکوندنها زشت و و چندش آوره و دور از آدمیت هست… دین گفته اخلاق داشته باشه…متاسفانه شماها بی اخلاق ترینید که با ظاهری که از نظر شماها!!! نشونه آدمای دین داره خودتونم گول می زنید… دلم باتون میسوزه که انقدر کوچیکید

  7. ببین اگه این بحث قبل طلاق بود باز قابل قبول تر بود،اما بعد طلاق اونم با فرزاد حسنی!خودمون میدونیم ک فرزاد چ مارمولکیه،و این دختر ک واقعا ی زیبایی خاصی دارره،خداییشم تو اکثر عکسا حجابش کامل بود،دیگه قرار نی نقاب بزنه یا،،،،مظلوم واقع شده،و خودشم گفته جلو دوربین صریح و حرف زنه،و کلا چنین شخصیتی نداره،برعکس فرزاد خان ک کلا جلو دوربینو کنار دوربینو پشت دوربین نداره،لطفا با این حرفای مسخرتون مذهبو وارد زندگی این دوتا نکنید،ک مثل جااهای دیگه میشه ک ب گند کشیدین

  8. خبرنگارمحترم واقعاواستون متاسفام که گیردادیدبه یه مجری که یه جاچادرنداشته یه جا آرنجش پیدابوده یه جا جوراب نداشته؛اگه عرضه داریدبریدیه مقاله راجع به وضع بدحجاباکه توخیابونا ولوان بنویسید؛دردشماها اینه که یاطرف فرزادحسنی هستید‏یابه نامداری حسادت میکنیدیا ازدشمنای نظام ودینیدکه خواستیدازآب گل آلودماهی بگیریدویا اینکه ازتندروهاوافراط گراهاهستیدکه درهرصورت راهتون غلط واشتباهه؛توبه کنیدوازنامداری حلالیت بطلبید؛منم واسه هدایت شمادعامیکنم؛

    • سلام خواهرم
      بحث شخص این خانم نیست،بحث سر اینه که ایشون چادر که حجاب حضرت صدیقه طاهر است رو مسخره گرفتند
      اگر دقت کرده باشید چند جا خبرنگار بهش میگه شما اداعی چادری بودن می کنید اما حرمت چادر رو می شکونید
      مثلا چادر رنگی می پوشید چادر باید مشکی باشه چون از نظر روان شناسی باعث میشه کسی به خودش اجازه نده به شما تعرض کنه
      جایی دیگه هم میگه که شما به عنوان یه بانوی محجبه (چادری)چرا اینقدر سبک هستید رفتار با یک نامحرم هم در برنامه شب عید با احسان علیخانی(خنده و قهقه) هم در عکس هایی اینستاگرامتون که واقعا آرایش غلیظی دارند آستینشون حالا نگیم تا آرنج ولی خوب بیرونه و خیلی چیزهای دیگه که در عکس هایی که خودشون منتشر کردند
      آخه این چه استدلالیه آدم شاخ در میاره ،مثل اینکه شما عکس های شخصی تون رو پخش کنید تو خیابون اون وقت اگه یکی اعتراض کرد بگید چرا در مسائل شخصی من دخالت می کنید،سخن زیاد است
      در پناه امام زمان باشید یاعلی

    • افرین زهرا
      باهات موافقم

  9. بنده خدا حجابش بد نیست. زیادی دارید مته به خشخاش میذارید. مظلوم گیر آوردید؟ خشم و کینه ای که دارید ایمانتونو می سوزونه. گناه داره بنده خدا اینجوری در موردش حرف می زنید. گناه داره

  10. درست که آدم نباید افراط داشته باشه ولی دوستان عزیز قبول کنید اینجور چادر پوشیدن هم درست نیست. یعنی چی بیای چادر رنگی بپوشی؟ والا یه خرده فکر کنید آبروی خانمای چادری میره با این طرز چادر پوشیدن. انگار میخاد خودش روبه نمایش بذاره. دستاشم که تاآرنج لخت…. خوب بابا یاچادر نپوش یامیپوشی درست بپوش……

  11. درود بر خانوم سارا توانگر.واقعا حرف دل ما بچه مذهبیا رو زدین.این خانوم حرمت چادر رو شکونده.همیشه حجابش ناقصه حتی با چااااااااااادر
    خانوم نامداری به خودت بیا

  12. اینکه این متن زیاده روی کرده درست ولی ازونجاییکه خانم نامداری ب عنوان ی الگوی زن چادری مطرح هستن درست نیست هر کاریو انجام بدن و باید عرف جامعه رو در نظر بگیرن مثلا اینکه تو مکه چادر بنفش بپوشن ب بهانه اینکه چادر رنگی دوس دارم کار جالبی نیس یا اینکه چادر سر کنی و جوراب نپوشی درست نیست انگار خودشونم سرشون درد میکنه واسه حاشیه
    اما انصافا دیگه در این حدم نیست ک این خانم گفتن شایدم بهتره بگیم طرز گفتن این خانم خوب نیس مثلا تو بیشتر عکسا خانم نامداری موهاشون پوشیدس
    خب خانم نامداری ی کم رعایت کنید دیگه خداییش بعضی از عکساتون مورد داره دیگه

  13. ای بابا چکار دارید به چادر آزاده نامداری حالا یک جاهایی هم بی چادر رفته گناه کبیره که نکرده بی خیال بابا
    معلومه خانمه خیلی حسودی کردن به ایشون این را از تک تک کلماتشون میشه فهمید

  14. به نظرم خیلی دیگه دارین زیاده روی میکنین!!!!!!! من هم چادری هستم اما توی مسافزت برای راحتی با یه مانتو روسری یا مقنعه مناسب میام بیرون! به نظرم اینکه این بحثا رو بزرگش کنیم زیاد خئب نیست درسته چون مجری تلویزیون هست باید مراقب رفتارش باشه اما به هر حال اونم حق داره هر جور میخواد زندگی کنه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *