خسروشکیبایی(سیگار تعارف می کند): بوی ایران رو می ده.
بهروز وثوقی: چیه؟ خسروشکیبایی: بهمن. بهروز وثوقی: آره. خسروشکیبایی: بکش. بهروز وثوقی: آره دیگه،بوی ایران رو می ده دیگه.
خسرو شکیبایی: بوی ایران رو می ده،بکش. بهروز وثوقی:ببینیم،بیا…؛ یادش به خیر…یه سیگاری بود اون موقع ها که ما سیگار می کشیدیم،اسمش خوب بود…،هما؟ خسروشکیبایی: آهان. بهروز وثوقی: کتابی بود. خسروشکیبایی:آفرین،هما…بی