گروه نژادپرست آمریکایی به نام کو کلاکس کلان (KKK) در شهر آن آربور میشیگان راهپیمایی به راه انداخته بود. آن زمان «کشیا توماس» ۱۸ ساله در همان شهر سکونت داشت و دانشآموزی دبیرستانی بود
صدها معترض به طرفداری از برتریت نژاد سفید میخواستند به سازمانهای مروج برتری سفیدها بگویند که در کالجهای شهری پیشرفته از آنها استقبالی نمیشود. ناگهان در طول برنامه مردی با تتوی اساس (SS) که مختص نازیها است در حالی که تیشرتی با پرچم کنفدراسیون نازیها بر تن داشت آن طرف نردههای معترضان و مابین گروهی از سیاهان گیر افتاد. گروهی کوچک فورا به او حمله کردند، او را بر زمین انداختند و با چوپ شروع به کتک زدنش کردند.
مردم هم خشمگینانه فریاد میزدند: «نازی را بکشید، نازی را بکشید.» توماس از هراس اینکه فریادهای عصبی جمعیت عملی شود جلو رفت و خودش را روی مردی که نزدیک بود در اثر ضربههای سیاهان جان ببازد انداخت. توماس مرد را از کتک و خطر مرگ نجات داد. اتفاقی که برای بسیاری عجیب بود. توماس بعدها دلیل انجام چنین حرکت جسورانهای را اینطور اعلام کرد: «کتک زدن مرد درست نبود… یک نفر باید میایستاد و این را میگفت. من میدانم آسیب دیدن چیست…بارها برایم اتفاق افتاده است و آرزو داشتم یک نفر برایم فریاد اعتراض سر میداد… خشونت خشونت است. هیچکس استحقاق ضربه خوردن را ندارد، خصوصا به خاطر داشتن یک ایده.»
توماس پس از آن در مورد مرد سفیدپوست خبری نشنید اما چند ماه بعد پسری جوان پیشش آمد و تشکر کرد و گفت که مردی که از او حمایت کرده بود پدرش است. برای توماس حرکت مرد سفیدپوست در فرستادن پسرش برای تشکر و قدردانی حتی از حرکت قهرمانانه خودش اهمیت بیشتری داشت. توماس معتقد است: «در بیشتر موارد، مردمی که آسیب میزنند خودشان جایی ضربه خوردهاند؛ یک چرخه است. تصور کنید این مرد کشته شده بود، پسرش چه احساسی پیدا میکرد؟ آیا میتوانست چنین خشونتی را تحمل کند؟»
«مارک برونر» عکاس این عکس میگوید آنچه اهمیت داشت آن بود که توماس چه کسی را نجات داد: «توماس خودش را به خطر انداخت تا کسی را نجان دهد که فکر میکنم اگر او در شرایط مشابه قرار میگرفت، کیشا توماس را نجات نمیداد. کی در این دنیا چنین کاری میکند؟»
برخی در همان راهمیمایی بحث میکردند که توماس باید مرد را رها میکرد تا به سزای کارش برسد. «لئونارد پیتز» برنده جایزه پولیتزر در پاسخ به این کامنت معترضان میگوید: «چقدر چنین افرادی از انسانیتشان دور شدهاند. از قلب رقیقی که نیاز دارند دوباره آن را به دست آورند. انتخاب کیشا اثبات آن چیزی بود که همه گم کرده بودند؛ حرکتی انسانی و امیدبخش.»