دانشآموزان در مقاطع مختلف باید بتوانند انشا بنویسند. شاید فقط دانشآموزان کلاس اول و دوم این موضوع را در دروس خود ندارند. اما واقعاً انشا نوشتن، به خلاقیت شما کمک میکند. پس پیشنهاد میکنم از زیر آن در نروید ! اما ما اینجا یک نمونه انشا بسیار جالب با موضوع شانس را با شما به اشتراک میگذاریم. این انشا را خودمان و اختصاصی برای شما نوشتیم، لذا هیچ جا شبیه به آن را پیدا نمیکنید. حالا اگر دوست داشتید آن را به عنوان تکلیف تحویل دهید یا کمی تغییر دهید و تحول دهید.
انشا با موضوع شانس
در زندگی، همهی ما با مفهومی به نام “شانس” روبرو میشویم. خیلیها معتقدند که شانس میتواند سرنوشت آدمها را تغییر دهد و آنها را به جایی برساند که شاید بدون شانس هرگز نمیرسیدند. اما من، بهعنوان یک نوجوان ۱۵ ساله، گاهی اوقات فکر میکنم که شانس واقعاً چیست و آیا واقعاً وجود دارد؟
وقتی درباره شانس فکر میکنم، اولین چیزی که به ذهنم میآید داستانهایی است که بزرگترها تعریف میکنند؛ داستانهایی از افرادی که بهطور ناگهانی پولدار شدند یا کسانی که در لحظهی آخر نجات پیدا کردند. مثل دوستی که یک روز بلیت بختآزمایی خرید و یک دفعه میلیونر شد. یا مثل آن سرباز که در جنگ جهانی دوم فقط به خاطر اینکه چند ثانیه دیرتر از سنگرش بیرون آمد، از بمباران نجات یافت. اینها شاید شانس باشد، ولی آیا شانس همیشه با ما همراه است؟
من فکر میکنم شانس میتواند دو صورت داشته باشد: شانس خوب و شانس بد. اما سوال اینجاست که چقدر ما خودمان میتوانیم شانسمان را تغییر دهیم؟ بهنظر من، شانس نهتنها یک اتفاق تصادفی است، بلکه گاهی نتیجهی تلاشهای خودمان هم هست. برای مثال، کسی که همیشه درس میخواند و تلاش میکند، ممکن است بگوید که شانس به او لبخند زده و نمرهی خوبی گرفته است. ولی آیا این واقعاً شانس است یا نتیجهی زحماتش؟
یکی از مثالهای معروف در این زمینه، توماس ادیسون است. او بارها و بارها تلاش کرد تا لامپ برقی را اختراع کند. اگر کسی او را نمیشناخت، شاید میگفت: “چه شانس خوبی دارد که لامپ را اختراع کرد.” ولی ادیسون خودش میگوید: “من شکست نخوردم؛ فقط هزار راه پیدا کردم که کار نمیکردند.” این نشان میدهد که شانس تنها بخشی از داستان است و پشت هر شانس خوبی، تلاش و پشتکار هم وجود دارد.
از طرف دیگر، بعضیها اعتقاد دارند که شانس چیزی است که نمیتوانیم کنترلش کنیم. مثلاً در مسابقهای که به نتیجهی قرعهکشی وابسته است، شانس ممکن است نقش بزرگی بازی کند. اما حتی در اینجا هم، افرادی که بیشتر تلاش میکنند و بیشتر شرکت میکنند، شاید شانس بیشتری برای برنده شدن داشته باشند. آیا این باز هم شانس است؟
شاید شانس چیزی باشد که در لحظات خاصی از زندگی، به ما کمک میکند تا به هدفمان برسیم. اما فکر میکنم ما نباید تنها به شانس تکیه کنیم و باید همیشه تلاش کنیم تا بهترین نتیجه را بگیریم. شانس، مثل یک بادی است که به جهت خاصی میوزد؛ اگر ما بتوانیم بادبانهای خودمان را بهدرستی تنظیم کنیم، میتوانیم از این باد به نفع خودمان استفاده کنیم.
در مدرسه، بعضی از همکلاسیهایم فکر میکنند که شانس نقش بزرگی در موفقیتهایشان دارد. اما من همیشه به آنها میگویم که موفقیت نتیجهی تلاش و پشتکار است، نه فقط شانس. شاید شانس یک پازل کوچک در این بازی بزرگ باشد، اما بدون تلاش و کوشش، هیچ شانسی نمیتواند ما را به هدفمان برساند.
یکی دیگر از مثالهای خوب درباره شانس، داستانهای ورزشکاران موفق است. مثلاً فوتبالیستهایی که به موفقیتهای بزرگ رسیدهاند، شاید بعضیها بگویند که شانس آوردهاند که در تیمهای بزرگ بازی میکنند. ولی اگر از نزدیک به زندگی آنها نگاه کنیم، میبینیم که چقدر تلاش و تمرین کردهاند تا به اینجا برسند. حتی اگر یک لحظه شانس در مسیرشان داشته باشند، این تلاشهای بیوقفه بوده که آنها را به موفقیت رسانده است.
در نهایت، فکر میکنم شانس چیزی است که میتواند ما را به مسیر درست هدایت کند، اما این ما هستیم که باید تلاش کنیم و مسیرمان را پیدا کنیم. اگر فقط به شانس تکیه کنیم و هیچ تلاشی نکنیم، هیچوقت به هدفمان نمیرسیم. برای من، شانس مثل یک دوست خوب است که اگر به او کمک کنیم، او هم به ما کمک میکند. باید یاد بگیریم که چگونه از شانس استفاده کنیم و همیشه آماده باشیم تا بهترین استفاده را از آن ببریم.
وقتی به آینده فکر میکنم، امیدوارم که شانس به من لبخند بزند. ولی میدانم که باید تلاش کنم و به خودم اعتماد داشته باشم تا بتوانم از هر فرصتی که برایم پیش میآید، بهترین استفاده را ببرم. به نظرم، هرکس میتواند شانس خودش را بسازد و این همان چیزی است که زندگی را هیجانانگیز و زیبا میکند.
شعر کوتاه:
در چرخش باد و ابر و باران
شانس به راه ما میآید هر آن
پس دست به کار شو و فرصت بساز
شانس خودت باش، در این کهکشان
در آخر اینکه
در نهایت، شانس میتواند مانند یک نیروی پنهان در زندگی ما عمل کند، نیرویی که گاهی اوقات به ما کمک میکند تا به اهداف و آرزوهای خود برسیم. با این حال، این نیروی نامرئی به تنهایی کافی نیست و نیازمند تلاش، پشتکار و ارادهی قوی ماست. شانس ممکن است در لحظات خاصی از زندگی به سراغ ما بیاید، اما این ما هستیم که باید آماده باشیم و از فرصتهایی که پیش میآید به بهترین شکل استفاده کنیم.
بنابراین، هرگز نباید فقط به شانس تکیه کنیم. بلکه باید همیشه به خودمان اعتماد داشته باشیم و با تلاش و کوشش مداوم به دنبال رسیدن به موفقیت باشیم. شانس، همچون بادی است که میتواند قایق زندگی ما را به سوی ساحلهای موفقیت هدایت کند، اما ما باید یاد بگیریم که چگونه بادبانهای خود را تنظیم کنیم تا از این باد به بهترین شکل بهرهبرداری کنیم.
در پایان، یادمان باشد که زندگی ترکیبی از شانس و تلاش است. هرگز اجازه ندهیم که ترس از شکست یا انتظار برای شانس، مانع از حرکت و پیشرفت ما شود. با امید و تلاش، میتوانیم شانسهای بیشتری در زندگی ایجاد کنیم و به آرزوهایمان دست یابیم.