زنان تن فروش در تهران

حرف های زنان تن فروش تهران

حرف های تامل برانگیز زنان تن فروش تهران

حوالی میدان اعدام؛ در کوچه پس کوچه های تنگ خیام هیچ کس از جمع شدن تن فروشان و معتادان زن در یک ساختمان آجری خبر ندارد. زنانی که شب های خود را شاید در خوابگاه های انبار گندم و آزادی، محله ای در حول و حوش مولوی تهران، به صبح برسانند، اما صبح ها برای جان و جلا گرفتن سری به خانه آجری کوچه نخست می زنند. حمام می روند، آرایش می کنند، سیگار می کشند، گپ می زنند، معاینه می شوند و حتی پای کامپیوتر می نشینند.

بی هویت بودن این خانه ادعایی است که روانشناس و مسئول مرکز میخک دارد؛ ادعایی که اگرچه در میان پرس و جوی آدرس از این و آنِ محل، در میان زنان درست از کار در می آید؛ اما در اشاره دست پسر جوان به خانه کوچک بی نشان، محلی از اعراب ندارد: “دنبال چه می گردی؟ اینجاست.”

زنان تن فروش

زنان تن فروش در تهران

این خانه قرار نیست محله جمشید، شهر نوی زمان های گذشته و ساکنان محله غم را جلوی چشم بیاورد؛ اما برای شاهدی از دهه 60 ؛ تصویر، تصویر ناشناخته و مبهمی است از زنانی که به نام تن فروش شناخته می شوند. مجبور است از در خانه به بیرون سرک بکشد تا آنجا را پیدا کنم. درست پشت در ورودی کاغذ بزرگی زده شده که کنترل HIV و شعار زندگی کردن با ایدز را فریاد می زند. تا چشم کار می کند پله های تاریک پایین رونده و بالا رونده ای است که دیوار های کنارش از هشدار های استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری، ایدز و بیماری های مقاربتی پوشیده شده است.

از پله های این خانه، زنان معمولی محل هم بالا می روند؛ به این بهانه که اینجا جای خاصی برای آدم های خاصی نیست و مردم محل باید وجود این خانه در این کوچه را تاب بیاورند. اما حکایت زیر زمین، حکایتی دیگر است؛ حمام، انباری، کمد، کامیپوتر، فضایی که با یک پلاستیک سرتاسری آویزان شده از سقف به زمین از باقی زیر زمین جدا شده و نام اتاق سیگار گرفته و صندلی های غرق دودی در آن جا خوش کرده است. میز وسط بیشتر شبیه سالن زیبایی است جایی که دور آن می نشینند و آرایش می کنند.

در جواب سلامت، سلام های بلندی می شنوی و یک خوش آمدی. به همین سادگی وارد جمع زنانی می شوی که در خیابان آنها را به دیده تحقیر می نگری و از آنها دوری می کنی؛ زنان آسیب دیده از اعتیاد، از خانواده های گسسته، از زنان روسپی خیابان گرد و از معتادان به شیشه و الکل.

حرف های زنان تن فروش

زنان تن فروش: می‌آییم، می‌گوییم و می‌خندیم

تعدادشان زیاد نیست. می توانی با انگشتان دست بشماری. اینها تنها معدودی از 600 عضو این خانه اند. دور نشسته اند از دو نفری که در نشئگی مصرف شیشه اند؛ با یک نان بربری به دست و یک لیوان خالی و از دنیای اطرافشان چیزی نمی فهمند نه حتی حضور غریبه ای که آنها را رصد می کند. دور میز بزرگ وسط اما در جواب کنجکاوی هایت جواب هایی می دهند: “شما بیاوریدش ما خودمان کمکش می کنیم.”

 

این پاسخ شیرین در مقابل سئوالی است که از نحوه انتقال زنان آسیب دیده به این مرکز پرسیده می شود: “الان دیگه نمی شه یقه معتاد رو بگیری، بگویی ترک کن. باید خود معتاد تمایل داشته باشه که تو این مسیر بره. شما اگر صد بار هم ببریدش کمپ، دوباره می یاد بیرون و می زنه. مگه این که واقعا خسته شده باشد. من خسته بودم.”

این را هم بخوان :  جی تی سوپراسپرت کلاسیک مرسدس

دندان های ریخته شده فک بالایش حتی پشت خروارها رژ لب هم پنهان نمی شود: “35 سالمه و سه تا بچه دارم. 16 سال مشروب خوردم و از 18 سالگی هم که وارد دانشگاه شدم مواد مصرف کردم. الان 3 سالی می شود که گذاشتم کنار؛ اینجا هم کاری نداریم، روزها میاییم، دور هم می شینیم و می گوییم و می خندیم.”

می گوید جلسه دارد و برای رفتن آماده می شود؛ در جواب کنجکاوی من می گوید: “دیگر کجایش به تو ربطی ندارد.”

دختر جوان سرخ پوشی را همراهش راه می اندازد. به نظر معتاد هم نمی آید:”از شهرستان برای خریدن جنس به تهران، کیش و قشم می روم؛ شوهر و یک بچه 5 ساله هم دارم. اینجا هم همراه عمه ام آمده ام. کار خاصی ندارم.” روانشناس مرکز اما از رابطه جنسی او با مردان زیادی به واسطه عمه اش می گوید و این که خانواده اش از این ارتباط ها بی اطلاع هستند.

دختران تن فروش

یک مقدار هروئین کشیدم؛ از 19 سالگی تا 40 سالگی

مسئول سابق خوابگاه آزادی هم زنی 52 ساله است که سفیدی موها و افتادگی صورت و دندان هایش خیلی بیشتر روی سنش گذاشته است: “اعتیادم چیز زیاد مهمی نبود. از 8 سالگی مشروب می خوردم و یک مقدار هم هروئین کشیدم؛ از 19 سالگی شروع کردم تا 40 سالگی. هروئین رو در کمپ ترک کردم؛ 2 سال و 6 ماه و 5 روز تو ترک بودم که لغزش کردم به سمت شیشه و برای اولین بار شیشه زدم. بعد از آن، هم می خوردم و هم می کشیدم. مصرفم را روزی یک گرم کرده بودم. دیگر می خواستم بمیرم؛ آخرسر هم خودکشی کردم. یک روز 2 گرم شیشه را خوردم و 3 گرم هم کشیدم؛ اما نمردم. الان 2 -3 سال است که پاک شده ام.”

تن فروشی در زنان

اینجا را تمیز کن،‌ بخواب

او کسی است که شیرین را به این مرکز آورده است: “در خوابگاه آزادی ما امکانات زیادی نداشتیم. من بچه ها را به اینجا آوردم چون از نظر تست سرطان، هپاتیت و HIV خدمات به ما می دهند. در خوابگاه آزادی کمی هم از نظر هزینه تحت فشار بودیم و نمی توانستیم آذوقه خودمان را تامین کنیم؛ برای خوابیدن باید آنجا را نوبتی نظافت می کردیم و اگر هم این نبود باید شبی هزار یا دو هزار تومان برای ماندن پول می دادیم.

حتی از نظر پوشاک و لوازم بهداشتی مثلا شامپو هم در مضیقه بودیم و در همان زمان هم بچه ها از خانه میخک لوازم مورد نیازشان مثلا شامپو را تامین می کردند. کمپ ها هم رایگان نیستند؛ علاوه بر این که همه جور آدمی را آنجا می آورند، از آگاهی می آورند، مظنون به قتل، متهم می آورند و… در خوابگاه آزادی آن زمان حدود 30 نفر می خوابیدند. مردها اما خوابگاه خودشان را دارند؛ یه جایی توی جاده کرجه”

دختر تن فروش

تن فروشی در تهران
تن فروشی در زنان جوان و معتاد
زنان تن فروش
 
 
خلاصه
حرف های زنان تن فروش تهران
عنوان نوشته
حرف های زنان تن فروش تهران
توضیحات
حرف های تامل برانگیز زنان تن فروش تهران و دختران تن فروشی که با دراختیار گذاشتن اندام خود، هزینه اعتیادشان را تامین میکنند
نویسنده
منتشرکننده
Shadabtor
لوگو

درباره علیرضا (مدیر سایت)

علیرضا هستم، مدیر سایت شادابتور. علاقه مند به اینترنت و اهل مطالعه و البته کمی هم شوخ طبع ! موضوعات سلامتی و کمی طنز از زمینه های مورد علاقه من هست !

این را هم بخوان

کنسرت نوروز

کنسرت های نوروز 1403 در کشورهای اطراف ایران

نوروز، آغاز سال نو شمسی، در کشورهای مختلف منطقه با شور و شادی گرامی داشته …

4 نظر

  1. بهانه نیست عزیزم اگه زنان تن فروش از لحاظ مالی تامین باشند این كار رو نمیكنند

  2. نمی دانم چراهرگزدرست نمیشوندومشکلات اقتصادی رابهانه خوبی برای کارزشتشان قرارداده اند….

  3. خدا به خیر کنه.زنان تن فروش ومردان هوس باز بیشمار در کوچه وخیابان ودرنهایت فروپاشی خانواده وآمار هولناک ایدزدر جامعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *